نوشته های محمدابراهیم زارع مهرجردی
سلام
من محمدابراهیم زارع دانش آموز سال نهم دبیرستان شاهدباهنر میبد هستم.
14 سالمه.اینجا سعی دارم جملات آرامش بخش و زیبا رو در اختیارتون قرار بدم.
خلاصه مطالبمو بخونین و اگه خوشتون اومد نظرتون رو بیان کنید...خوشحال میشم.
با تبادل لینک هم مشکلی ندارم،برای تبادل توی بخش نظرانت اعلام کنید بهم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی وقت ها نباید سکوت آبهای عمق دریا را در هم بشکنیم
گاهی اوقات با گفتن حرف های نسنجیده
درون آرام آنکه را دوستش داریم ، به تلاطم می اندازیم
شاید آرامش دلنشین آبهای دل او
زلالی مهربانی را برایمان به ارمغان بیاورد
ایمان بیاوریم که آرامش ، آرامش می آورد
کلمات کلیدی
جملات زیبا
محمدابراهیم زارع
جملات آموزنده
عکس نوشته زیبا
جملات زیبا و تاثیرگذار
کاریکاتور
عکس های زیا و مفهمومی
جملات مفهمومی
فکر دیروز
امروز
حسودی
حسود
احترام
متن کوتاه و آموزنده
جملات زیبا و آموزنده
عمق دریا
دل شکسته
حرف های نسنجیده
تلاطم
مادر مبتلا به آلزایمر
مادر
فرزند و مادر
سختی
زحمت
آلزایمر
آسایشگاه
پهلوان
وزنه
نماز صبح
نماز اول وقت
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۲)
آخرین مطالب
- ۹۵/۰۶/۳۰جملات تصویری بسیار زیبا و تاثیرگذار
- ۹۵/۰۶/۳۰هرکس یه جمله بنویسه
- ۹۵/۰۶/۲۹انقراض انسان
- ۹۵/۰۶/۲۹امروز
- ۹۵/۰۶/۲۹به انسان های حسود احترام بگذارید
- ۹۵/۰۶/۲۹جملات زیبا و آموزنده
- ۹۵/۰۶/۲۹عمق دریا!
- ۹۵/۰۶/۲۹آلزایمر
- ۹۵/۰۶/۲۹سنگین ترین وزنه
- ۹۵/۰۶/۲۹هرچیزی قیمتی داره
پیوندهای روزانه
هرکس یه جمله زیبا به ذهنش رسید بنویسه...
بهترین جمله رو توی توضیحات وبلاگ مینویسم...
جملات کوتاه زیبا، مثبت اندیشی
بهش گفتم این ذهنیت ما آدمهاست که تعیین میکنه روزمون خوب بگذره یا بد!
"امروز" به خودی خود روز خوبیه, مگه اینکه بخوای با فکر دیروز خرابش کنی...!
به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید...؟!
زیرا اینها تنها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند
شما بهتر از آنانید
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .
(رهی معیری)
خیلی وقت ها نباید سکوت آبهای عمق دریا را در هم بشکنیم
گاهی اوقات با گفتن حرف های نسنجیده
درون آرام آنکه را دوستش داریم ، به تلاطم می اندازیم
شاید آرامش دلنشین آبهای دل او
زلالی مهربانی را برایمان به ارمغان بیاورد
ایمان بیاوریم که آرامش ، آرامش می آورد
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ
ﺑﺒﺮﯾﻤﺖ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ
ﮔﻔﺖ: ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿز رﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﮔﻔﺖ: اﻧﮕﺎﺭ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻔﺖ: ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﻧﮕﺎﺭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﮐﺮﺩﻡ،
ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﯽﮐﺸﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،
ﻗﺎﻣﺖ ﺧﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻗﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻨﯽ...
ﭘﺴﺮ ﺭﻓﺖ ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ...
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ...
از حسین رضا زاده پرسیده بودن
بالاترین وزنه چندکیلو هستش که
یه نفر بزنه بهش بگن پهلوان؟
آقای رضازاده درجواب گفتن
بالاترین وزنه یه پتوی 400یا500گرمی هستش
که صبح باید بلند کنیم تا نماز صبح یا نماز شب
رو بخونیم
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کنه بهش میگن
پهلوان...
زندگی به من آموخت هرچیزی قیمتی دارد
.
.
.
.
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت میشود!