*جملات زیبا*نوشته های محمدابراهیم زارع

نوشته های محمدابراهیم زارع مهرجردی

نوشته های محمدابراهیم زارع مهرجردی

سلام
من محمدابراهیم زارع دانش آموز سال نهم دبیرستان شاهدباهنر میبد هستم.
14 سالمه.اینجا سعی دارم جملات آرامش بخش و زیبا رو در اختیارتون قرار بدم.
خلاصه مطالبمو بخونین و اگه خوشتون اومد نظرتون رو بیان کنید...خوشحال میشم.
با تبادل لینک هم مشکلی ندارم،برای تبادل توی بخش نظرانت اعلام کنید بهم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی وقت ها نباید سکوت آبهای عمق دریا را در هم بشکنیم

گاهی اوقات با گفتن حرف های نسنجیده

درون آرام آنکه را دوستش داریم ، به تلاطم می اندازیم

شاید آرامش دلنشین آبهای دل او

زلالی مهربانی را برایمان به ارمغان بیاورد

ایمان بیاوریم که آرامش ، آرامش می آورد

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آلزایمر» ثبت شده است


ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ

ﺑﺒﺮﯾﻤﺖ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ

ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﯼ؟

ﮔﻔﺖ: ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ

ﮔﻔﺖ: ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟

ﮔﻔﺖ: ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿز رﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﮔﻔﺖ: اﻧﮕﺎﺭ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ

ﮔﻔﺖ: ﭼﻄﻮﺭ؟

ﮔﻔﺖ: ﺍﻧﮕﺎﺭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﮐﺮﺩﻡ،

ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﯽﮐﺸﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،

ﻗﺎﻣﺖ ﺧﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻗﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻨﯽ...

ﭘﺴﺮ ﺭﻓﺖ ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ...

ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ

ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ؟

ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ

ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۸
محمدابراهیم زارع